.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
از چالوس تا المپیک ....
بلندقامت‌ترین مرد ایران: والیبال نشسته مرا دگرگون کرد/ بارها از زندگی ناامید شدم اما برگشتم
شمال نیوز: پای حرفهای بلند قامت ترین مرد ایران و دومین مرد بلند قد زنده جهان نشستیم و او در مورد نحوه ورودش به ورزش و موفقیت‌هایش در رشته والیبال نشسته سخن گفت.
بلندقامت‌ترین مرد ایران: والیبال نشسته مرا دگرگون کرد/ بارها از زندگی ناامید شدم اما برگشتم

به گزارش شمال نیوز به نقل از به نقل از ایسنا، بلند قامت ترین مرد ایران و دومین مرد بلند قد زنده جهان به طور اتفاقی و در اوج ناامیدی در یک برنامه تلویزیونی استعدادش شکوفا و وارد تیم ملی والیبال نشسته شد و دو قهرمانی در پارالمپیک را بدست آورده و دو سه روز قبل نیز در هشتمین قهرمانی تیم ملی والیبال نشستهدر جهان سهیم بود.

مرتضی مهرزاد متولد ۲۶ شهریور ۱۳۶۶ در روستای «اوجاکله» شهر چالوس در استان مازندران به عنوان فرزند اول خانواده به دنیا آمد و دارای یک برادر و خواهر است، مادرش چند سالی است که فوت کرده و پدرش به عنوان راننده اتوبوس زندگی جدایی دارد و مهرزاد سرپرستی خواهر و برادرش را نیز برعهده دارد.

وی در مقطع راهنمایی و در سن ۱۲ سالگی برای تامین هزینه‌های زندگی خانواده‌اش ترک تحصیل کرد و به عنوان کارگر در یک نانوایی مشغول به کار شد تا این که در ۱۳ سالگی به خاطر افتادن از دوچرخه و آسیب دیدگی شدید لگن و عدم درمان مناسب رشد پای راست او متوقف شد، به طوری که پای راست او ۱۵ سانتی متر کوتاه‌تر از پای چپش است.

هرزاد ۲۴۶/۴ سانتی متر قد دارد و در حالت نشسته قد او به ۱۲۳ سانتی متر می‌رسد.

 در سال ۹۴ به طور اتفاقی و بدون هیچ شناختی نسبت به والیبال نشسته وارد این رشته شد و در پارالمپیک ۲۰۱۶ برزیل که اولین تجربه حضور وی بود، توانست همراه تیم به مدال طلا دست پیدا کند و عنوان پدیده والیبال نشسته در جهان را به خود اختصاص دهد.

مهرزاد بر این باور است که پیش از حضور در تیم ملی چون عصا به اندازه او نبوده تا وزنش را تحمل کند، به دلیل نقض عضو دچار افسردگی شدید بوده و همیشه احساس می‌کرد در زندان است و از حضور در بین مردم به خاطر قد بلندش و نگاه‌های متعجب و گاها تمسخرآمیز خجالت می‌کشید و آینده‌ای روشنی برای خود تصور نمی‌کرد، اما با حمایت کمیته ملی پارالمپیک عصایی به اندازه او ساخته شد و اکنون مشکلی برای رفت و آمد ندارد.

پیش از حضور در تیم ملی چون عصا به اندازه او نبوده تا وزنش را تحمل کند، به دلیل نقض عضو دچار افسردگی شدید بوده و همیشه احساس می‌کرد در زندان است و از حضور در بین مردم به خاطر قد بلندش و نگاه‌های متعجب و تمسخرآمیز خجالت می‌کشید و آینده‌ای روشنی برای خود تصور نمی‌کرد، اما با حمایت کمیته ملی پارالمپیک عصایی به اندازه او ساخته شد و اکنون مشکلی برای رفت و آمد ندارد.گفت‌وگوی ایسنا با بلند قامت‌ترین مرد ایران را در ادامه می‌خوانید.

* انتخاب شماره ۲ در تیم ملی

هیچ دلیل خاصی برای انتخاب لباس شماره ۲  وجود ندارد، این شماره لباس را چون خالی بود به من دادند و من هم پوشیدم، وگرنه هیچ فرقی نمی‌کند که چه شماره لباسی بپوشم.

* ۱۲ سالگی به دلیل آسیب دیدگی دچار نقص عضو شدم

در ۱۲ سالگی وقتی از مدرسه بیرون آمدم تا سرکار بروم به خاطر افتادن از دوچرخه  لگن پای راستم آسیب دید که مجبور شدم عمل کنم، در صورتی که ابتدا باید غده هیپوفیزم را از سرم بیرون می‌آوردم و بعد پایم را عمل می‌کردم، بعد از این که پایم جوش خورد پین گذاشتم که پین سبب شد تا پای راستم مثل چپ رشد نکند، متاسفانه به دلیل عدم درمان مناسب و نداشتن آگاهی کافی نسبت به بیماری خود، پای چپم رشد کرد ولی پای راستم چون رشدی نداشت، ۱۵ سانتی متر کوتاه‌تر از پای چپم شد.

 * به خاطر مشکلات مالی ترک تحصیل کردم

در ۱۳ سالگی و در مقطع راهنمایی به دلیل مشکلات مالی خانواده چون در یک نانوایی کار می‌کردم، مجبور شدم ترک تحصیل کنم، هر چند الان دانشجوی رشته تربیت بدنی هستم و علاوه بر فعالیت در رشته والیبال نشسته، درس نیز می‌خوانم.

* از ۱۵ سالگی قدم رشد کرد

تا جایی که اطلاع دارم از بچگی قدم نسبت به هم سن و سال‌های خودم بلندتر بود و از ۱۵ سالگی قدم بیشتر رشد کرد، به خاطر بلندی قدم همه فکر می‌کردند چند سال رد شدم، مثلا در کلاس سوم ابتدایی تصور بقیه این بود که کلاس پنجم هستم و چون دو سال رد شدم دوباره در کلاس سوم نشستم.

* در کودکی فوتبال بازی می کردم به خاطر بلندی قدم همه فکر می‌کردند چند سال رد شدم، مثلا در کلاس سوم ابتدایی تصور بقیه این بود که کلاس پنجم هستم و چون دو سال رد شدم دوباره در کلاس سوم نشستم.

شیطنت خاصی نداشتم، مثل سایر بچه‌های هم سن و سال خود فوتبال بازی می‌کردم، دوچرخه‌سواری می‌کردم و چون منزلمان نزدیک دریا بود، با دوستانم شنا می‌رفتیم.

* دوست داشتم باستان شناس شوم

از همان دوران کودکی علاقه زیادی به کتابهای تاریخی داشتم و برای اولین بار در کلاس دوم راهنمایی واژه مورخ را خواندم، دوست داشتم باستان شناس شوم، هنوز هم کتاب‌های تاریخی را می‌خوانم و دوست دارم اتفاقی بیفتد و دنبال کتاب های تاریخی بروم. البته هیچ وقت دنبال شخصیت داستان نبودم و خود تاریخ را دوست دارم، این که شخصیت داستان مثبت یا منفی باشد برای من فرقی نمی‌کند.

* اگر ماشین زمان بودی دوست داشتنی به چند سالگی برگردی؟

دوست داشتم دوباره به دوران کودکی خود یعنی ۷ تا ۸ سالگی برگردم، قبل از این که به دلیل آسیب دیدگی پایم دچار نقض عضو شود، آن زمان بهترین دوران را داشتم.

* مشکلات مالی سبب شد تا دچار نقض عضو شوم

یکی از عواملی که سبب شد در دوران کودکی از ناحیه پا دچار نقض عضو شوم، مشکلات مالی و عدم آگاهی کافی نسبت به بیماری‌ام بود، اگر دقیقا می‌دانستم که دچار چه بیماری هستم و چه مسیری را باید طی کنم، شاید دچار نقص عضو نمی‌شدم.

 

* با والیبال نشسته زندگی ام تغییر کرد از همان دوران کودکی علاقه زیادی به کتابهای تاریخی داشتم و برای اولین بار در کلاس دوم راهنمایی کتاب مورخ را خواندم، دوست داشتم باستان شناس شوم، هنوز هم کتاب‌های تاریخی را می‌خوانم و دنبال کتاب های تاریخی هستم. البته هیچ وقت دنبال شخصیت داستان نبودم و خود تاریخ را دوست دارم، این که شخصیت داستان مثبت یا منفی باشد برای من فرقی نمی‌کند.

قبل از ورود به والیبال نشسته بیشتر تهدید و تحقیر بود، اما زمانی که وارد تیم ملی شدم یک فرصت،غنیمت و یک امتیاز بود و شرایط زندگی‌ام تغییر کرد، هرچند تحقیرهای دوران کودکی خود را نیز چون مدت زمان زیادی از آن سپری می‌شود به فراموشی سپردم و به آن فکر نمی‌کنم، چون معتقدم الان به جایی رسیدم که شاید آرزوی خیلی‌ها باشد که به تیم ملی راه پیدا کنند و در جایگاهی که من هستم، قرار بگیرند. بنابراین به گذشته کاری ندارم و به آن اهمیت نمی‌دهم.

* والیبال نشسته دوباره امید زندگی به من داد

اگر وارد تیم ملی نمی‌شدم، مسیر زندگی‌ام به جای دیگری ختم می‌شد، وقتی پایم را چند بار عمل کردم و نتیجه نگرفتم، به خاطر بلندی قدم واقعا خجالت می‌کشیدم که از خانه بیرون بیایم، چون اگر کسی چیزی به من می‌گفت فکر می‌کردم نگاه اکثریت مردم همین طور است، در صورتی که این طور نبود. ورود به تیم ملی والیبال نشسته واقعا شرایط زندگی‌ام را تغییر و امید دوباره ای برای زندگی به من داد.

* آشنایی من با والیبال نشسته از طریق یک برنامه تلویزیونی بود

در سال ۸۸ از طریق برنامه تلویزیونی به طور اتفاقی با رشته والیبال نشسته آشنا شدم، گلشنی کاپیتان والیبال نشسته چالوس  و کارمند آنجا نیز بود. پس از تماشای این برنامه به طور اتفاقی شماره تلفن من را که عضو بهزیستی بودم پیدا کرد و سراغم آمد و گفت برو رشته والیبال نشسته، این که مسوولی دنبالم بیاید و یا در این رشته استعدادیابی شده باشم این طور نبود، قبل از ورود به والیبال نشسته اکثر رشته‌ها از جمله فوتبال، والیبال و.. را از طریق مجله، روزنامه و مسابقات را از طریق تلویزیون دنبال می‌کردم و هیچ شناختی نسبت به والیبال نشسته نداشتم، به ورزش اصلا فکر نمی‌کردم و شناختم از ورزش در حدی بود که با بچه‌ها در کوچه فوتبال بازی می‌کردیم. بنابراین حضورم در این رشته بدون هیچ شناخت و کاملا اتفاقی بود.

* اصلا باور نمی‌کردم روزی در پارالمپیک شرکت کنم


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.051 seconds.